سیاست خارجی ایران
سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران دارای فراز ونشیبهای زیادی در طول حیات این حکومت بودهاست. به طور کلی میتوان آن را به دو بازه زمانی اسقرار حکومت پهلوی و حکومتهای قبل از آن و دوره بعد از انقلاب ۱۳۵۷ تقسیم کرد.
سیاست خارجی ایران پس از انقلاب عمدتاً بر اساس ارزشگذاریهای اسلامی شکل گرفت و بر اساس رهنمودهای اسلامی تغییر ماهیت داد. بعد از انقلاب، لحن تهران در اولین سالهای پس از انقلاب و زمان وقوع جنگ تحمیلی تندتر شد و تنها ماندن ایران در مقابل عراق باعث دور شدن اکثر متحدین قبلی گردید.[۱]
قبل از انقلاب اسلامی ایران
تا قبل از انقلاب اسلامی ایران، ایران رویکرد امنیتی خود در منطقه را در ائتلاف با غرب و بهویژه ایالات متحده آمریکا تعریف کرده بود و به همراه عربستان سعودی، در چهارچوب استراتژی امنیتی دوستونی مورد حمایت غرب نقشآفرینی میکرد.[۲]
بعد از انقلاب اسلامی ایران
ایران پس از انقلاب و استقرار حکومت جمهوری اسلامی ایران در جهت اتخاذ سیاست امنیتی مستقل حرکت کرد و سعی کرد تا خود را خارج از استراتژیها و رویکردهای بلوک شرق و بلوک غرب تعریف کند. در این راستا همکاری و مشارکت با حکومتهای منطقه خاورمیانه در جهت شکلدهی بهترتیبات امنیتی منطقهای در اولویت قرار گرفت.[۲]
اتفاقاتی چون اشغال سفارت آمریکا درسال ۱۳۵۸، جنگ ایران و عراق، سرنگونی هواپیمای مسافربری ایران توسط آمریکا در سال ۱۳۶۶، ماجرای سلمان رشدی، حملات تروریستی میکونوس و بمبگذاری آمیا و برنامه هستهای ایران از تاثیر گذارترین رخدادهای در روابط خارجی ایران پس از انقلاب ۱۳۵۷ بود. اگرچه روابط ایران با کشورهای ایالات متحده آمریکا و اسرائیل به عنوان چالش برانگیزترین بخش روابط خارجی ایران مطرح بودهاست، ولی روابط ایران با کشورهای اسلامی، منطقه خاورمیانه و همسایگانش دچار فراز و نشیبهایی بودهاست. قطع موقت روابط با عربستان پس از واقعه حج ۱۳۶۶، اختلاف با امارات متحده عربی در مالکیت سه جزیره تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی، تیرگی روابط با بحرین در پی اتهام بحرین مبنی بر حمایت ایران از شیعان ناراضی این کشور، قطع روابط یا مصر در پی حمایت ایران از اقدام خالد اسلامبولی، تیرگی روابط با کویت به موجب جنگ ایران وعراق، تیرگی روابط با اردن، اعتراض به رفتار سرکوبگرانه با شیعیان یمن که در نهایت به نزاع یمن منجر شد.
ایران از روسیه، چین، سوریه و ونزوئلا به عنوان مهمترین کشورهای متحد خود یاد میکند. همچنین ایران روابط خوبی نیز با گروههایی همچون حزب الله لبنان، حماس و مبارزان حوثی دارد.[۳]
بعد از نابودی طالبان و حزب بعث عراق که دو دشمن خطرناک برای حکومت جمهوری اسلامی ایران به شمار میآمدند، ایران توانست با توجه به خلاء وجود دشمن در کشورهای همسایه خود، نفوذ خود را در این دو کشور گسترش دهد. و در دراز مدت برنده نهایی لشگرگشی آمریکا به کشورهای افغانستان و عراق باشد؛ به این دلیل که نیروهای نظامی خارجی مجبور بودند بعد از گذشت برهه زمانی مشخصی این کشورها را ترک کنند. ولی این ایران بود که همواره در مجاورت این کشورها قرار دارد و میتواند در این کشورها صاحب نفوذ شود.[۴]
با روی کار آمدن دولت نهم جمهوری اسلامی ایران به سرپرستی محمود احمدینژاد تغییرات اساسی در مناسبات سیاست خارجی ایران رخ داد. تغییر دبیر شورای عالی امنیت ملی از حسن روحانی به علی لاریجانی و سپس به سعید جلیلی و تغییر بسیاری از سفرای ایران در کشورهای خارجی، مصادیقی از این تغییرات بودند. همچنین دویت با تغییر رویکرد، به سمت برقراری رابطه با کشورهای آمریکای لاتین و آسیای شرقی به جای کشورهای اروپایی نمود.[۵]
بعد از وقوع قیامهای مسلسل اعراب در اوایل سال ۲۰۱۱ و تضعیف ساختار و یا سرنگونی حکومتهای غالباً دیکتاتوری حامی آمریکا در این کشورها، ایران سعی کرد از این فرصت نهایت استفاده را کند و اقدام به تقویت حامیان و طرفداران خود در و شمال آفریقا نمود. در این زمان ایران موفق شد تا حدی دیدگاه مورد نظر را در قیامهای مردمی جای دهد.[۶][پیوند مرده]
اصول سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران
بر اساس مبانی نظری در قانون جمهوری اسلامی میتوان اصول سیاست خارجی ایران را بر پایه این اصول دانست:[۷]
- تاکید و اجرای استقلال سیاسی در برنامهریزی و سیاستگذاری
- ترجیح دادن ملتها و نهضتها به دولتها در روابط بینالملل
- استقلال روابط خارجی سیاسی از روابط خارجی اقتصادی ایران
- مبارزه با اسرائیل و دفاع از نهضت مردمی فلسطین
- اهمیت دادن به عدالت سیاسی در روابط بین دولتها
- فاصله گرفتن استراتژیک از منافع قدرتهای بزرگ سیاسی
- مبارزه با قانون تبعیضآمیز وتو در سازمان ملل متحد
- ماهیت قدرت سیاسی در ایران عقیدتی است و در نتیجه سیاست خارجی ایران عقیدتی است
آفریقا | ||
---|---|---|
آمریکا | ||
آسیا |
![]() ![]() ![]() ![]() ![]() |
|
اروپا | ||
پیش |